روژان روژان ، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

شیرین ترین شیطونک دنیا

مشکلات من - مامان و باران

خیلی  وقت میشه چیزی ننوشتم . تقریباً از زمانی که باران به دنیا آمده مامانی کمتر میاد اینجا تا خاطرات من را بنویسه توی این مدت اتفاق های زیادی افتاد من یک هفته تمام مریض بودم طوری تب کرده بودم که هذیان میگفتم و همش حالت تهوع داشتم مامانی روزی که من تب کردم و رفتم بیمارستان کلی گریه کرد و حسابی ترسید بدتر از همه این بود که بابا حسن بهش اجازه نداد مامنی همراه ما بیاد بیمارستان و موندش پیش باران ، بعداز یک هفته مریضی حالم خوب شد و دوباره اشتهام برگشت و رفتم مهد کودک . من مهد کودک را خیلی دوست دارم ، روزهای چهارشنبه برای مامانی کاردستی درست میکنم مثلاً امروز با کاغذ رنگی یک دستکش درست کردم و با سفال یک مار اکلینی خیلی خوشگل و همه را دادم ...
28 دی 1390
1